زندگی من ثنازندگی من ثنا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 28 روز سن داره

ثنا دلبند مامان و بابا ......

سی ماهگی عزیز دل مادر مبارک

سلام توت فرنگی مامان خجستــــــــــــــه باد این مناسبت زیبای پاییزی زندگی ما......... سی امین ماه زندگیت مبـــــــــــارک مادر....... این هم سی امین برگ از زندگی عروسکیت عشقم ....الهی شکرت خنده های تو،کودکی ام را به من میبخشد و آغوش تو،آرامشی بهشتی و دستهای تو ،اعتمادی وصف نشدنی،چقدر از داشتنت خوشحالم....       یه دنیا عشق تقدیم دوست داشتنی ترین دخمل دنیا عزیزکم ٣٠ ماهگیت مبارک       ...
9 آذر 1392

قربون قدت مادر

سلام فرشتـــــــ ــــه کوچولو مامان .... ببین بلاخره با تلاش خیلی زیاد تونستی خودتو به کلید برق برسونی .... آخه شبا که می خوام بخوابونمت نمی زاری برقو خاموش کنی و میگی : مامان ترسیدم ... منم خوب روشن میکنم تا تو خوابت ببره بعد ....... اون شب جلوتر برق اتاق خاموش بود گفتم ثنا بریم لالا که دیدم دویدی و خودت می خواستی برقو روشن کنی با اینکه خیلی تلاش کردی بازم نتونستی روشنش کنی ولی همینم که قدت به کلید برق رسید خیلی برام خوشحال کننده بود عروسکم ........ با چنان ذوقی ازت عکس گرفتم که نگو   ...
9 آذر 1392

یا امام حسین (ع)

سلام عشقم این روزا بیشتز همیشه خوشحالی اونم به خاطر اینکه پشت سر هم میری مسجد و هیأت برای عزاداری امام حسین(ع) با اون زبون شیرینی که داری میگی مامان بِریم سینه بزنیم؟ .............الهی که من دور دختر کوچولوم بگردم ....عزاداریات قبول باشه فسقلی....... درست از شب اول محرم با هم شبا میریم مسجد و برای معصومیت امام حسین (ع) و نوزاد ٦ ماهش عزاداری میکنیم .... وقتی که روضه تموم میشه ...برقارو که روشن میکنن به هر کی دور و اطراف ما نشسته میگی قبول باشه .....فدای تو دختر نازم .....   روز تاسوعا و عاشورا با هم رفتیم بین دسته های عزاداری و شما با اون دستای کوچکت سینه میزدی قربونت برم ... الان ٣ ساله که ماه محرم با تو عزی...
25 آبان 1392
1