یه شب پر از بازی با بابایی
سلام گل همیشه بهارم
عزیزکم دیشب مشغول دیدن سریال بودیم......
شما هم همش شلوغ میکردی بابایی هم لطف کرد و به خاطر اینکه من بتونم به سریال مورد علاقم برسم تورو برد توی اتاقت و با هم کلی بازی کردید .......
بعد یه ساعت که رفتم دیدم وااااااای پدر و دختر چ کردن ......
همه اسباب بازی ها رو ریختن و تا تونستن اتاقو به هم ریختن و برای خودشون کلی کیف کردن .......
چ عکسای قشنگی هم بابایی از شما حین بازی گرفته بود.....
پاتو بلند کن نفسم چشمامو فرش پات کنم
الهی به قربون گیتار زدنت مادر
انقدر بازی کردی لپات گل انداخته قربونت برم (البته+ آفتاب سوختگی)
حالا کمربند ها رو ببندیم و آماده دوچرخه سواری
موهای کوتاه شدت توی این عکسا مشخصه گلم
دوست دارم فرشته کوچولوی مامان
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی