سلام ب ماهکم عزیز دلم قربون اون زبون کوچولوت که نمی دونم چرا از وقتی اومدیم خونه جدید کارا و حرفات خیلی جدید و جالب شدن.....یه جورایی انگار بزرگ شدی خیلی از قبل بیشتر .....شایدم به خاطر اینکه اینجا دوستای بیشتری داری و باهاشون بازی میکنی ....اطرافیان که اینجور به من میگن.... به هر حال نفسم خیلی از این موضوع خوشحالم به خاطر اینکه احساس میکنم یک قدم جلو رفتی .... حتی وقتی بابایی از سر کار میاد و شما براش شیرین زبونی میکنی تعجبو تو چشماش میبینم بعدشم یه موج عشق به دلبندمون....... دخمل نازم اگه بخوام تموم شیرین زبونیاتو که برای مامان میکنی بنویسم یه طومار میشه ولی مامان وقتی حتی یه کلمشو میگی دوست داره هزار بار بازم بشنوه و ک...