بهترین اتفاق بزرگ و قشنگ زندگیم
خدایا شکررررررررررت.....اصلا باورم نمیشه .........
ثنای من راه رفت .........قدم برداشت ......اونم ٢ تا......تنهایی ......خدایا شکرت .......چه زود دعامو مستجاب کردی........شکرت
ثنا جان همش ٨ روز از موقعی که تو وبلاگت نوشتم میگذره و تو قدم برداشتی....خودم فدای قدمات مامانی
داشتم تی وی تماشا میکردم.....توام برای خودت داشتی با اسباب بازیات بازی میکردی.....یه دفعه دیدم بلند شدی و ٢ تا قدم برداشتی و بعد تالاپی خوردی زمین .....نمی دونی چقدر ذوق کردم زودی زنگ زدم به بابایی و بهش گفتم اونم خیلی خوشحال شدخودتم همش دست میزدی و میخندیدی .
......الهی قربونت برم من ......
دیگه هیچ نگرانی ندارم .....خدایا شکرت
تاریخ دقیق راه رفتن ثنا خانوم: ١٦/٥/٩١ ، ساعت: ٤:٣٥ دقیقه بعداز ظهر
الان انقدر خوشحالم دوست دارم به همه بگم که ثنا جونم راه افتاده و یه جشن بزرگ بگیرم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی