شرح بیست و پنج ماهگی و غیبت مامانی
ســـــــــــــــــلام نازگلم
اول بابت غیبت این چند روزم معذرت میخوام ازت دخترکم آخه نتم خراب شده بود و بابایی هم سرش حسابی شلوغ بود و این شد که همین طور مونده بود و وقت نمیشد که درستش کنیم ......
ولی بلاخره با امروز و فردا کردن..... بابا محمد فقط به عشق ثنا جون یه جمعشو گذاشت پای کامپیوتر و درستش کرد تا مامانی بتونه بیاد وب خوشگل خانوم .......دست گلش درد نکنه........
عزیز دلم توی ماه بیست و پنجم زندگیت بازم خیلی فرق داشتی ........خیلی چیزا یاد گرفتی .......
ما خیلی خوشحالیم که دختر به این باهوشی و زرنگی داریم و همیشه شاکر خدای مهربونم هستیم ....
اما دخترم توی این ماه عزیز که من و بابایی روزه هستیم یه کم بی حالیم و مثل قبل باهات بازی نمیکنیم .....البته بیشتر از من بابایی هواتو خیلی داره ......توام انقدر دوسش داری که من گاهی اوقات متعجب می مونم ....... خداروشکر .....
عشق من هزار ماشالله دیگه کاملا حرف میزنی و کافیه یه کلمه ای من بگم مثل طوطی پشت سرم تکرار میکنی .....
بعضی اوقات که باهات مشغول حرف زدنم بابایی میگه خانوم آخه ثنا چه میدونه فلان چیز چیه ....ولی من میگم باید باهات صحبت کنم تا کم کم همه چیزو بشناسی .......
وقتی با بابایی بازی میکنی جیغ و دادتون هواست ........چند باری بهت گفتم ثنا وقتی بازی میکنی جیغ نزن و تو هم گفتی باشه ولی بازم تکرار کردی ..... امروز داشتین دوباره بازی میکردین صدانت دوباره خیلی بلند شد ......منم از عمد گفتم ای بابا..... یه دفه با یه حالت بامزه برگشتی به من میگی : مامان جیگ نزن.....جوجه آخه یکی نیست به خودت بگه ها.......
وقتی بهت میگم ثنا گل مامانه .....میگی : نه گلِ بابا
میگم ثنا خوشگل مامان ......میگی : نه خوشدِل بابا
و همین طور اگه بگم با من کل کل میکنی که خودتو برای بابا شیرین تر میکنی.....
صبح که از خواب پا میشی میری همه جارو میگردی و وقتی بابا رو پیدا نمیکنی میای میگی : ماما بابا دَسته سَکار؟ (بابا رفته سر کار؟) وقتی منم میگم آره مامان جون ...میگی : الو بگو دار تا باستیل بحره ( با الو بگو چهار تا پاستیل بخره)
چند روز پیش برده بودمت پایین تا با دختر همسایه بازی کنی .....اون توی بازی یه جرف بد زد .....فوری بهش گفتی : ...... نگو دِشته باشه؟ (نگو زشته باشه؟)
سر سفره افطار وقتی اذان میگه با من و بابایی دست میده و میگی : دَبول باشی (قبول باشه) وااااااااااای اونوقته که دوتایی می خوایم قورتت بدیم جیگر طلا
چند تا از کلمه هایی که میگی و مامان جونش برای گفتنشون در میره:
دَباش: یواش آلون : آروم
بَسیسی: بستنی لولو: هلو
اوه کردم: فوت کردم گشنته : گشنمه
ستاره شب های من
می دونی ؟
عاااااااااااااااااشقتم