لَلـــــــــــــــــــــام (ســــــــلام)
لَلام (سلام) ب عزیزتر از جونم ثنای عزیزم
عزیزم دو سه روزی هست ک کار خیلی جالبی بدون کمک کسی یاد گرفتی و اون هم سلام کردنه به زبون خودت لَــــــــــــــــــلام .
درست از روز ٢٤/١٢/٩١ بود ک وقتی دایی ها و مامان بزرگ و بابایزرگ اومدن خونمون با خوشحالی رفتی به استقبالشون و بلند میگفتی : لــــــایلا لَلام (یالا سلام) و یکی یکی بهشن دست میدادی
قربون دخمل با ادب و مهمون نوازم بشم من
شیرین من جدیدا به روز نمیکشه ک ارت کارای جدید سر میزنه و من واقع حیرت زدم
کلماتو با لحنی میگی دوست داریم تورو بخوریم جوجو
امروز نشسته بودم و با بابایی داشتیم صحبت میکردیم به دفه دیدم اومدی و منو از پشت بغل کردی و ٢ تا بوس کردی .....خیلی بی مقدمه و من عاااااااشق این کاراتم عروسکم
هر چیزی رو ک از دستت می اقته و یا رو زمین چیزی باشه رو میگی : ماما اهتاد (مامان افتاد)
بعضی اوقات برای اینکه تو صحبت کردن روون بشی میشینم باهات ب صحبت کردن و از همه چیز برات تعریف میکنم یه چند دقیقه ک میگذره میبینم تو هم مشغول میشی و با آب و تاب برام نمی دونم از چی تعریف میکنی و تند تند دستاتو تکون میدی .....منم با اینکه از بعضیاش واقعا سر درنمیارم ولی با اشتیاق به حرفات گوش میکنم
دختر گلم علاوه بر اینکه خیلی دَدَری هستی و من هر روز برای اینکه دلت توی خونه نگیره تورو بیرون میبرم تا سوپر مارکت میبینی با شوق و ذوق زیاد همش میگی بَه بَه و تا برات چیزی نخرم ول کن نیستی و از همه بیشتر هم آب نبات دوست داری ...حالا کاش ب آب نبات راضی بشی چون تا آب نباتت تموم میشه بازم قضیه تکرار میشه و این دفه یه چیز دیگه می خوای که ترجیح میدی ابمیوه باشه تا تشنگیتو بر طرف کنه و تا برگردیم خونه بنده با شما پروژه ای دارم
عزیزکم قربون همه شیرین کاریا و شیرین زبونیات