اولین آرایشگاه
اولین کوتاهی موهات مبارک جیگگگگگر مامان
شنبه(23/7/91) بعد از ظهر به اتفاق مامان بزرگ شمارو بردیم آرایشگاه تا موهات از نامرتبی در بیاد. روی صندلی که نشوندمت خندیدی خانوم آرایشگر گفت به به چه دختر خوبی گریه نمیکنه تو دلم گفتم خدا کنه خودمم خوشحال شدم که گریه نکردی اما به محض اینکه خواست برات پیش بند ببنده جیغت رفت هوا . دیگه گریت شروع شد .......چه گریه ای انقدر شدید گریه میکردی من ترسیده بودم ولی به هزار زحمت نگهت داشتیم و تا تموم شد.
ثنا جونم بعد آرایشگاه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی