اتفاق قشنگ 40 روزگیت
دختر نازم دقیقا ٤٠ روزه بودی یه شب که داشتم می خوابوندمت روی پام برات لالایی می گفتم که یه دفعه تو خواب خندیدی .....نه یه خنده کوچولو .......تو خواب از ته دل خندیدی ....من و بابا محمد همینطور مات تو شده بودیم ......فکر کنم فرشته ها دورت کرده بودن کوچولوی من.........نمی دونی چقدر ذوق کردیم دخترم . اون روزو هیچ وقت یادم نمیره هیچ وقت اینم یکی از عکسای ٤٠ روزگیت .......مامان به قربونت ...
نویسنده :
نازنین
0:20