این روزهای ثنا جونم + لغت نامه (2)
این روزهای ثنا نازنازی مامان
عزیزترینم همه کارات حتی یک لبخند کوچکت برای مامان شیرینه و دلم می خواد همون لبخند کوچکتو به وسعت دنیا توصیف کنم
این روزا خییییییییللللللللی شیرین شدی دخترکم وقتی بعضی از کاراتو می بینم همین طور مات و مبهوت بهت نگاه میکنم و تعجب میکنم که چه طوز این چیزارو یاد گرفتی . حرکاتت و رفتارت درست تقلید از من و بابا هستش هرکاری که ما میکنیم به ٥ ثانیه نمیکشه که میبینیم تو هم در تلاشی تا همون کارو بکنی .
دیشب بابایی مشغول کار با لب تاپ بود همش دور و برش می چرخیدی و می خواستی که بغلت کنه و بشونه روی پاش منم داشتم میوه پوست میگرفتم براتون چند باری بابایی رو صدا کردم تا بیاد میوه بخوره اونم هی میگفت باشه الان میام یه دفه دیدم هر چی میوه پوست گرفته بودم برداشتی و بردی دادی به بابا من همین طور موندم فدای محبتت بشم وقتی دیدی بابا نمیاد و کار داره خودت میوه براش بردی
تازگیام که هر چی بهت میگم میگی نه! مثلا غذا خوردی بعد ٢ لقمه دیگه نمی خوری میگم ثنا دیگه نمی خوری ؟ میگی نه . عروسکتو میزارم روی پام و تکون میدم میگم ثنا بیا لالا کن میگی نه! ولی فقط کافیه بگم ثنا بریم ددرا آنچنان بغلتو باز میکنی که آدم کیف میکنه.
این تپش قلب منه که هر لحظه برای ثنا نفسم میزنه
لغت نامه جدید
دایی علیرضا = علیزا دایی = داوو
عمه = عمَ بریم = بیم
قاب عکستو رو دیوار نشون میدم میگم این کیه ؟ = مَ (من)
خوشگل مامان کیه؟= مَ نازگل مامان کیه؟ = مَ
تو = دو توپ = دوبَه
بدو بدو = دو دو
فدااااااااااااااااای دلبرم بشم من
این چند تا عکسم این چند روزه از شیرینم انداختم
ببین کجا رفتی مامانی
حالا هی اون کنترلو میدانختی و بعد میگفتی بده
اینجا در حال لیمو خوردنی
خیلیم گوشت به بدنت هست حالا هی لیمو بخور عاشق خوراکیای ترشی
عاشق کتاب و مجله ورق زدن و نگاه کردن به عکساشی