زندگی من ثنازندگی من ثنا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 4 روز سن داره

ثنا دلبند مامان و بابا ......

اولین نقاشی ثنا

سلام ب عسلم دخترکم ای یه هفته واقعا برات هفته سختی بود همش مریضی و بی حال .... چند روز پیش بردمت دکتر ک گفت آلرژی و زود خوب میشه اما ٥ روز گذشت و حالت خوب نشد .....شبا اصلا نمی تونی بخوابی و همش از خوب میپری الهی بمیرم مامانی دیشب همین طور ک داشتم پوشکتو عوض میکردم متوجه شدم چشمات بیش از حد کوچیک شده و کنارشون قی بسته اول با دستمال پاکشون کردم ولی بعد ٥ دقیقه بازم همون طور شد وقتی به بابا نشون دادم بهم گفت ک فردا بازم حتما ببرمت دکتر .... خلاصه صبح ک بیدار شدیم دیدم دو تا پلکات چسبیده ب هم و چشمات باز نمیشن .....خیلی ترسیدم آخه تاحالا این طوری نشده بودی فوری آمادت کردم و بردمت این دفه پیش دکتر خودت توی مطب وقتی کوچولوهای ...
15 اسفند 1391

21 ماهگی ثنا عسلی

  سلام ب زرزری مامان عزیزترینم 21 ماه زندگیتم بهت تبریک میگم گل مامان چقدر این روزها برای من مادر زود میگذره انگار همین دیروز بود ک 20 ماهگیتو جشن گرفتیم اما درست یک ماه از اون روز خوب میگذره و نفسم 21 ماهه شده.....الهی 200 ساله بشی مادری دختر خوبم توی این ماه کارهای جدیدی یاد گرفتی که خیلی برام شیرینه ...در حین مظلومیتت خیلی هم کل شق و شیطونی... جدیدا یاد گرفتی هر چی رو ک می خوای می گی بِد (بده ) و اگه بهت ندم خیلی سریع بازم میگی بـــــــــــــــــــــــِدِ هر چیزی رو ک دوست داشته باشی رو مال خودت می دونی ......مثلا  کیف پول بابایی و برمی داری وقتی بابا میگه بدش من میگی نه مـــــــ...
10 اسفند 1391

آتلیه

سلام ب نازنین دخترم عزیز دلم دیروز (٤/١٢/٩١) به همراه بابایی وقتی درست ١ سال و ٨ ماه و ٢٤ روزه بودی بردیمت آتلیه برای ثبت روی ماهت . دختر گلم حالم اصلا خوب نبود و بابایی اصرار داشت کنسلش کنیم ولی من به خاطر اینکه وقت قبلی داشتیم به هر زحمتی بود رفتیم ..... اونجا خیلی شیطونی کردی ولی برای عکس گرفتن زیاد اذیتمون نکردی و به کمک ٢ تا خاله مهربون اونجا کلی خندیدی و دست زدی و ما تونستیم لحظه های خوبی رو ثبت کنیم منم هم وقتی حال خوب تو و صورت بشاشتو دیدم دیگه خوب خوب شدم....... ولی من و بابایی خیلی  خیلی خسته شدیم از دست شیطنتای تو خانومی..... بهمون قول دادن ک تا ١٠ روز دیگه بهمون تحویل بدن .....حتما ...
5 اسفند 1391

عاشقانه .........مادرانه

                             به تو من احساس خــــــــــاصی دارم                              یه جوری شبیه عشق و عـــــــــــادته تو رو من یه جور دیگه دوست دارم            یه علاقست که تا بی نهایته با تو من حس قشنگی دارم             &nbs...
30 بهمن 1391

ششمین مروارید ثنا جونم

سلام به عروسک مامان دختر قشنگم بلاخره و با تلاش فراوووووون ششمین مرواریدتم دراومد. مبـــــــــــــــــــــــــارکه قربونت برم جیــــــــــــــــگر طلا. دندون بالا سمت راست (25/11/91) رویت شد . البته بگما گل قشنگم برای این دندونم خیلی اذیت شدی و تب کردی و منو ترسوندی ولی خوب خداروشکر با موفقیت به اتمام رسوندی . الهی شکر. انشالله دندونای بعدی نفس مامان. فقط مامانی بجنب که داری از دوستات عقب می مونیا . بابایی میگه از بس سر ثنا صفت و یه دندست این دندونای بیچاره به زور درمیان ...
29 بهمن 1391

از هر دری ...... سخنی

سلام ب گل مامان عزیز دلم بازم خاطره جدید .......بازم یه شیرین کاریه جدید همه این خاطره ها رو با جون و دل برات مینویسم تا بعدها خودت با خوندنشون بدونی چقدر نمکی بودی و مامان و بابا رو دیوونه خودت کردی از بین کتاب داستانات یکی رو خیلی دوست داری که اسم پرندگانو بهت معرفی مبکنه همش میای به من میگی تا از تو کمدت بهت بدمش... عکساشونو خیلی دوست داری .....جند روزی هست که اسماشونم با تکرار مامانی دست و پا شکسته میگی و من وقتی برام می خونی از خنده ریسه میرم قربونت برنم الهی جوجو...... مامان میگه             ثنا میگه دارکوب         ...
26 بهمن 1391